جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی سعی: (تعداد کل: 1)
بی سعی
[سَعْیْ] (ص مرکب) (از: بی + سعی) بی کوشش. بی پایمردی. بدون یاری و یاوری :
شکر کن شکر خداوند جهان را که بداشت
به تو ارزانی بی سعی کس این ملک قدیم.
ابوحنیفهء اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390).
رجوع به سعی شود.
شکر کن شکر خداوند جهان را که بداشت
به تو ارزانی بی سعی کس این ملک قدیم.
ابوحنیفهء اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390).
رجوع به سعی شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.